دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. دارای 245 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات دیم و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. دارای 245 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات دیم و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
کنایه از آفتاب است: ز شاه فلک تیغو مه مرکب او زحل خود و مریخ خفتان نماید. خاقانی. خور خواهد شاهد و شاه فلک محروروار آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند. خاقانی
کنایه از آفتاب است: ز شاه فلک تیغو مه مرکب او زحل خود و مریخ خفتان نماید. خاقانی. خور خواهد شاهد و شاه فلک محروروار آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند. خاقانی
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
استخر، دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 530 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، استخر و نزهتگاهی به مشرق تبریز
استخر، دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 530 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، استخر و نزهتگاهی به مشرق تبریز
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 2000 تن است و مرکز دهستان قریۀ شاهی ولی است. قراء مهم آن: قریۀ نگاری و ضحاک که هر یک 300 تن سکنه دارد. آب آن از شعبه رود خانه کارون و چاه. محصول آن غلات دیمی و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 2000 تن است و مرکز دهستان قریۀ شاهی ولی است. قراء مهم آن: قریۀ نگاری و ضحاک که هر یک 300 تن سکنه دارد. آب آن از شعبه رود خانه کارون و چاه. محصول آن غلات دیمی و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان جندق و بیابانک بخش خور بیابانک شهرستان نائین که در 35 هزارگزی باختر خور، کنار راه جندق بخور واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 86 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت، صنایعدستی زنان کرباس بافی و راهش فرعی است. دبستان و صندوق پست هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان جندق و بیابانک بخش خور بیابانک شهرستان نائین که در 35 هزارگزی باختر خور، کنار راه جندق بخور واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 86 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت، صنایعدستی زنان کرباس بافی و راهش فرعی است. دبستان و صندوق پست هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ملقب به الجندی. حاکم شهر جند بود و در سال 432 هجری قمری خوارزم رااز دست اولاد آلتونتاش خوارزمشاه بیرون کرده. رجوع به تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ص 838، 837 و 830 و رجال حبیب السیر ص 110 شود.
ملقب به الجندی. حاکم شهر جند بود و در سال 432 هجری قمری خوارزم رااز دست اولاد آلتونتاش خوارزمشاه بیرون کرده. رجوع به تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ص 838، 837 و 830 و رجال حبیب السیر ص 110 شود.
مرکب از: شاه بمعنی ممتاز و مشخص + برج، برجی و قلعتی برتر و نیکوتر از قلاع دیگر. - شاه برج قدح، در مقام تشبیه قدح به برجی برتر از برجهای دیگر مانند شده است: نشیند چو در شاه برج قدح شود حکمران سپاه فرح. ملاطغرا (از بهار عجم)
مرکب از: شاه بمعنی ممتاز و مشخص + برج، برجی و قلعتی برتر و نیکوتر از قلاع دیگر. - شاه برج قدح، در مقام تشبیه قدح به برجی برتر از برجهای دیگر مانند شده است: نشیند چو در شاه برج قدح شود حکمران سپاه فرح. ملاطغرا (از بهار عجم)
ماهی ممتاز در نوع یا جنس از دیگران ماهیان، نام فارسی بطارخ است و آن نوعی از ماهی است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، یکی از گونه های ماهیهای کوچک استخوانی دریازی است، (از فرهنگ فارسی معین)
ماهی ممتاز در نوع یا جنس از دیگران ماهیان، نام فارسی بطارخ است و آن نوعی از ماهی است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، یکی از گونه های ماهیهای کوچک استخوانی دریازی است، (از فرهنگ فارسی معین)
شاه میری. در اصطلاح عامه سالی را گویند که شاه در آن سال میرد چه در سابق بعلت مردن شاه امنیت کشور مشوش میشد، میگفتند: در سال شاه مردی، یعنی سالی که شاه مرد و اغتشاش شد
شاه میری. در اصطلاح عامه سالی را گویند که شاه در آن سال میرد چه در سابق بعلت مردن شاه امنیت کشور مشوش میشد، میگفتند: در سال شاه مردی، یعنی سالی که شاه مرد و اغتشاش شد
صاصلی است. شاصلی نام گیاهی است شبیه حلفای تازه روئیده از آن کوچکتر با شاخهای باریک و نرم و تازه و زودشکن مایل به سفیدی به اندازۀ دو وجب و تازۀ آن خوراکی است. (مخزن الادویه). رجوع به شاصلاء و شاصلی شود
صاصلی است. شاصلی نام گیاهی است شبیه حلفای تازه روئیده از آن کوچکتر با شاخهای باریک و نرم و تازه و زودشکن مایل به سفیدی به اندازۀ دو وجب و تازۀ آن خوراکی است. (مخزن الادویه). رجوع به شاصلاء و شاصلی شود